آنچه در ذیل می آید، متن خلاصه شده سخنرانی آقای دکتر علی قاسم زاده، در جمع والدین در یک مرکز فرهنگی است. از آنجایی که مطالب بیان شده می تواند والدین را در شناخت بهتر دنیای فرزند نوجوانشان یاری دهد، تصمیم گرفتیم، آن را از طریق سایت «آفتاب شهر» در چند قسمت تقدیم شما همراهان گرامی نماییم.
در قسمت های گذشته بیان شد که در دوره نوجوانی به شدت احساسات نوسان دارد و به دنبال این تغییرات و تحولات، تمایلاتی در بچهها متولد میشود. در ادامه آن اهم این تمایلات را بحث کردیم و بیان کردیم در هر نوجوان ممکن است تعدادی از این امیال بروز و ظهور بیشتری داشته باشد. در این قسمت به مفهوم میل می پردازیم و به اقتضای موضوع روی یکی از تمایلات نوجوانی بیشتر تامل میکنیم.
قسمت پایانی
میل یک امر خدادادی است،چیزی نیست که بچه خودش در خودش ایجاد کرده باشد، نرفته از سوپر محل یک بسته میل جنسی بخرد و بخورد. بگذارید کمی مفهوم و معنای “میل “را باز کنیم،”میل ” اولا یک امر خدادادی است، که در بدو خلقت نرم افزار آن توسط خدای حکیم در سرشت انسان نهاده شده است. ثانیا هر چه خدای حکیم به انسان عطا می کند، قطعا در ان خیر و حکمت وجود دارد.یعنی از ضروریات رشد و تکامل اوست.ثالثا هر “میلی” که خدای حکیم به بنده اش عطا می کند، قطعا برای تامین آن میل حد اقل یک منبع حقیقی در عالم واقع قرار می دهد. اگر در من میل به تشنگی قرار داده شده. در عالم حقیقت، یک حقیقتی به نام آب برای تامین این میل وجود دارد. هیچ میلی نیست که خداوند به انسان داده باشد و منبع در عالم واقع برای تامین حقیقی آن میل قرار نداده باشد. غیرممکن است اگر میل به بینهایت در من قرار داده، میل به جاودانی در من قرار داده، یک حقیقت مطلقی هست ک من اگر به آن متصل شوم، این میل من تامین میشود. اگر میل به زیبایی قرار داده، یک زیبایی مطلقی هست که اگر به آن متصل شوم، این میل من اشباع میشود. و نکته آخر در ارتباط با امیال اینکه ، نقطه انحراف انسان در مواجهه با امیال معمولا در چهار چیز است :
-
-
- افراط در تامین میل
- سرکوب یا تفریط در تامین میل
- رفتن به سراغ منابع کاذب در تامین میل
- رفتن سراغ منابع ناسالم و نامشروع
امیال خدادادی است و منبع حقیقی هم برای آن وجود دارد. میل به آب در من طبیعی است، چه موقعی من از این ناحیه آسیب میبینم :
۱- افراط بکنم
۲- تفریط بکنم.
۳-اشتباه بروم سراغ یک منبع غیرحقیقی و کاذب مثل بچهها که میل به سیتهی مادر دارند، ولی با گول زنک آنها را گول میزنند. خود میل، حقیقی است و منبع حقیقی، سینه مادر است، اما بچه را فریب میدهیم.
۴-به جای رفتن به سراغ آب زلال پاک طیب و طاهر. بروم و با یک آب آلوده سیراب شوم، منبع را اشتباه بگیرم، و جالب است. بدانیم دشمنان ما دقیقا این مباحث را میدانند. می دانند که نوجوان ما در این دوره سنی چه امیالی دارد، میآیند متناسب با این امیال فراورده های فرهنگی خودشان را آماده میکنند، منابع کاذب و آلودهشان را ارائه میدهند در قالب فیلم، کتاب، شبکههای اجتماعی. چرا بچههای ما جذب میشوند؟ زیرا به نوعی چیزهایی که آنها بستهبندی کردهاند و لوکس ارائه میدهند، متناسب با امیال این دوره نوجوانی است. علایق و امیال نوجوانان را فهمیدهاند، شناخته اند و مواد آلوده و مسمومشان را در قالب همان علاقهمندیها ارائه میدهند.قرار شد امروز یکی از این امیال را به اقتضای جلسه بیشتر باز کنیم و بحث را تمام کنیم.اشاره شد یکی از امیال ، میل به استقلال است. بچه از بدو تولد تدریجاً به سمت استقلال میرود. تا وقتی در رحم مادر است، کاملاً وابسته به مادر است. اولین مرحله استقلالش زمان بریدن بند ناف است که این استقلال مادی است. دومین مرحله، وقتی است که از شیر گرفته می شود، مقداری وابستگیاش به والدین به خصوص مادر کمتر می شود. سومین مرحله استقلال، وقتی است که بچه راه می افتد،چهارمین مرحله استقلال ، وقتی است که بچه به مدرسه میرود، باز یک مقداری وابستگیاش به خانواده کمتر میشود.پنجمین مرحله، استقلال روحی روانی است که در دوران بلوغ اتفاق میافتد. بچهای که تا دیروز مرجع تقلیدش پدر و مادر بودند، در دوره نوجوانی مرجع او عوض میشود و به سمت گروه هم سن و الگوی اجتماعی میرود. یعنی چه مرجع او عوض میشود؟ بچه تا دیروز لباسی میپوشید که پدر و مادر تایید کنند و بگویند بَه چه لباس قشنگی، ااز ادبیات و بیانی استفاده میکرد که پدر و مادر خوششان بیاید. اما دوره نوجوانی چون مرجع تغییر کرده است، لباسی میپوشد که گروه همسن تایید کند و بگوید بَه چه تیپی زدهای. واژهها و ادبیاتی را استفاده میکند که ممکن است در قاموس خانواده ما نبوده باشد و برای ما بیگانه باسد و به ما نسبت به آن واژهها احساس اشمئزاز دست دهد، در حالی که همین ادبیات در گروه همسن ممکن است یک ویژگی مثبت به حساب آید. در میل به استقلال ، بچه مانند گیاهی است که از خاک سر میزند، از پوسته خانواده بیرون میزند. میل به گروه هم سنو الگوی اجتماعی پیدا میکند. میل به حضور در جامعه پیدا می کند.آیا این پدیده در اصل چیز خوبی است یا نه؟
گفتیم که اصل میل خدادادی است، آیا باید آن را سرکوب کنیم؟ جلوگیری کنیم؟ بگوئیم حق نداری با کسی رفت و آمد کنی. شما چه بخواهید و چه نخواهید در یک رشد طبیعی فرزند به دنبال گروه هم سن می رود. چه بخواهید چه نخواهید به یک الگوی اجتماعی علاقه مند می شود، این الگوی اجتماعی ممکن است یک معلم، یک ورزشکار، یک هنرمند، یک دانشمند، یک سیاستمدار و یا یک عالم دینی باشد. لذا میبینیم در این دوره سنی اکیپهای محلی شکل میگیرد. در قدیم بیشتر رایج بود که پسرها سر گذرها میایستادند، گپ میزدند، در قهوهخانهها جمع میشدند، تیم فوتبال، یا گروههای خیابانگردی تشکیل میدادند، ممکن است به اقتضای زمان شکل کار عوض شود ولی اصل میل پایدار است. در مدرسه یا در محله یا اقوام، ۵ الی ۷ نوجوان و جوان همسن دور هم جمع میشوند و تفریح میکنند. میل به استقلال منبع تامین آن میل به گروه هم سن است یا باید سرکوب کرد که در واقع با این کار جلوی رشد بچه را میگیریم. یک مسیر خدادادی که خداوند در نرمافزار وجود بچه برای رشد بچه قرار داده، ما راه را بستهایم، این بچه دچار مشکل و افسردگی میشود و این انرژی که باید در روابط اجتماعی و بین فردی با هم سن برقرار کند، متراکم و راکد می شود، افسرده یا پرخاشگر میشود، با پدر و مادر درگیر میشود و هزار و یک پیامد منفی دیگر. یا باید رهایش کنیم تا خودش برود در جامعه دنبال تامین امیالش، که این هم می شود افراط، چون هزاران دام سر راهش قرار دارد.
بهترین تدبیر این میل به هدایت بچهها به سمت گروههای همسن مورد تایید و سالم است، مانند اینکه احساس میکنیم بچهها و انسانهایی که از این معابر عبور میکنند، تشنه میشوند، سقاخانه میگذاریم تا آب سالم در اختیار افراد تشنه باشد. برای تکتک این امیال از جمله میل به استقلال، خانوادهها باید تدبیر به خرج دهند. من که میدانم بچهام در این دوره سنی میل به گروه همسن پیدا میکند، بهتر این است که در مسیری او را قرار دهم که به طور طبیعی متصل به یک گروه هم سن شود، و این نیاز در مجموعه سالم مورد تایید خود به خود تامین شود. این مجموعه اای که عزیزان، فرزندانشان با آ ن در ارتباط هستند دقیقاً یکی از رسالتهایش همین است. ایجاد فضایی که بچههای نوجوان بیایند دور هم جمع شوند و نیازشان که با هم بودن است، تامین شود. از قِبَلِ این ارتباط و این فضای دوستانه که ایجاد میشود در فضای معنوی و دینی رشد دینی پیدا میکند. اگر اینجا نیاید چه اتفاقی میافتد این نیاز را می برد در محله یا تیم فوتبال، در مدرسه با بچههای گروه کلاس، کجا و کجا و کجا! و ما نمیدانیم که در آنجا چه اتفاقی میافتد و یا چه ادبیاتی بین آنها شکل میگیرد، چه کسی جلودار و راهنمای آنها میشود. بعضی وقتها تعجب میکنم بچههایی که خانوادههایشان آنها را منع میکنند و میگویند مسجد نرو، چرا این قدر مسجد میروی؟ چرا اینقدر در فلان مرکز فرهنگی میروی و وقت و عمرت را تلف نکن. غافل از اینکه به جنگ یک نیاز طبیعی بچه میروند. اگر از اینجا او را بریدید،اصل نیاز او ازبین نمی رود، دور از چشم شما به گروه دیگری متصل میشود و متاثر از آن گروه فرهنگ و اخلاق و اعتقادات میگیرد و مصیبت شما تازه شروع می شود. خانوادهها باید برای تکتک این امیال تدبیر و برنامه داشته باشند. همانطور که مراقب سلامت جسم بچهها هستند، مراقب سلامت روحی و روانی بچهها نیز باشند.
-